حسابداری بهای تمامشده از دید فناوری نانو
یکی از روشهای مدیریت بهای تمامشده در یک صنعت، تهیه چارچوبی برای گرفتن تصمیمهای استراتژیک راجع به موقعیت، وضعیت، شاخص سوداوری، منافع یا موانع گسترش صنعت یادشده و … است. از این ابزار نیز میتوان برای تجزیهوتحلیل علمی فرایندهای تولید یک کالا یا ارئه خدمت خاصی در صنعت مشخص یا در شرایط رقابتی با سایر صنایع همسان بهره برد. فرايندهای يادشده در برگيرنده تمامی مراحل زنجيره ارزش میشود.
مقدمه
فناوری نانو تحولی بزرگ در عرصه فناوریهای نوین محسوب میشود و با ظهور و معرفی آن، تقریباً بر همه صنایع و جوانب مختلف آنها، آثار چشمگیری داشته است. یکی از جنبههای تحولات پدیدآمده، امکان تولید و عرضه محصولاتی بادوامتر، مستحکمتر، مناسبتر و متناسب با سفارشهای خاص مشتریان است که بهطور چشمگیری فرایند ساخت و همچنین بهای تمامشده محصولات را متحول کرده است (Eringen, 1976). در شیوه تولید به کمک فناوری نانو، هزینههای متغیر ساخت بهشدت کاهش مییابد، ولی در عوض، استفاده از این فناوری مستلزم سرمایهگذاری اولیه بهنسبت زیادی است که این موضوع هزینه ثابت ساخت را در مقایسه با شیوه تولید سنتی افزایش میدهد (Saurav et al., 2006).
تعریف فناوری نانو
اساس فناوری نانو به تحقیقاتی مربوط است که از مطالعه مواد در مقیاس اتمی شروع شده است. هدف اصلی این فناوری دستکاری مستقیم میلیونها اتم در یک الگوی معین، به منظور ایجاد یک ساختار یا ویژگی مطلوب در یک محصول خاص است (Eringen, 1976). این فرایند تولیدکنندگان را قادر خواهد ساخت تا محصولاتی با دقتی باور نکردنی تولید کنند (Saurav et al., 2006).
ایده ساخت و تولید اشیاء از طریق مرتب کردن اتمها، اولین بار توسط ریچارد فایمن (Richard Feynmans) فیزیکدان برنده جایزه نوبل در سال 1959، مطرح شد. او در سخنرانی معروف خود در همان سال به بررسی بعد رشدنیافته مواد پرداخت (Eringen, 1983). فایمن فرض خود را این گونه بنا نهاد که اگر دانشمندان توانستهاند ترانزیستورها و دیگر سازهها را در مقیاس کوچک بسازند، پس ما خواهیم توانست آنها را کوچک و کوچکتر کنیم (Pediesson et al., 2003). در واقع او در ذهن خود یک دکترین ملکولی تصور کرد که صدها بار از یک سلول کوچکتر است.
هر چند پس از طرح این دکترین موانعی در جهت اجرایی و عملیاتی كردن آن وجود داشت، اما در حال حاضر پیشرفتهای روزافزون این فناوری برخی موانع موجود نظیر چیدمان مجدد تکتک اتمها و … را برطرف كرده است. فناوری نانو آثار مهمی بر شیوه تولید سنتی و مدرن امروزی داشته است و موادی که به کمک این فرایند تولید و عرضه میشوند از برخی ویژگیهای منحصر به فرد و گاه کاملاً متفاوت نظیر استحکام، سبکی وزن، قابلیت ارتجاع، دوام، تغییر در برخی خواص اولیه (تغییر در نارسایی مس) نسبت به مواد مشابه برخوردارند (Pediesson et al., 2003).
مثلا نانو قابلیت تولید لولههای کربنی سبکتر از فوم، محکمتر از فولاد و رساناتر از مس را فراهم كرده است که در حال حاضر در مقیاس تولید انبوه نیز انجام میشود. برخی مواد عرضهشده طی این فرایند، قابلیت تغییر در شرایط متفاوت را دارند و حتی این امکان فراهم شده است که خواصی بهدلخواه به یک محصول اضافه و یا از آن حذف شود (Zhang et al., 2004). تولید نانو کربنها با قابلیت رسانایی مطلق و در برخی موارد با قابلیت نیمه هادیهای ضعیف الکترونیکی، افزایش یا کاهش مقاومت و وزن آنها، نمونههایی از این امکانات در فرایند تولید نانو هستند. این فناوری در حوزه الکترونیک نیز منجر به تغییرات بنیادی در طراحی، ساخت و تولید ریز تراشههای رایانهای1 در اندازههایی تقریباً تصورناپذیر شده و برخی از اجزای سختافزاری صنعت الکترونیک را دستخوش تغییرات اساسی كرده که معرفی نانوسیستمها2 محصول همین فرایند است (Wang & Mioduchowski, 2005). با استفاده از نانوسیستمها امكان مشاهده یک فرایند زیستی و مولکولی نیز فراهم شده است. در صنعتی که امکان تولید موتورهای الکتریکی در اندازه یک ویروس وجود دارد، آیا تحقق تغییرات اساسی در فرایند تولید و خواص محصول، امر بعیدی است؟
از آنجا که جستجو در این موضوعها خارج از حوزه حسابداری است و تحقیق و پژوهش بیشتر صاحبنظران در علم مواد و شیمی را میطلبد به این جمله بسنده میکنیم که فناوری نانو بر اکثر صنایع و با روشهای مختلف، آثار فراگیری گذاشته است.
مراحل توسعه مهندسی نانو
نظریههای کاربردی در شیمی و فیزیک کوانتوم بهمنظور تولید مواد در مقیاس نانو به اندازه کافی رشد یافته و پیشرفتهای چشمگیری در توانمندی این فناوری را به همراه داشته و در حال حاضر از رشد مناسبی برخوردار است. صاحبنظران و متخصصان این حوزه، رشد و توسعه فناوری نانو را در سه مرحله دستهبندی میکنند:
مرحله اول: افزایش توانایی در دستکاری ماهرانه تکتک اتمها، تفکیک و جایگزینی آنها در موقعیت مورد نظر. این توانایی امکان تولید اقلامی فاقد ضایعات، تقریباً بینقص، با عمر مفید بالا و حداقل هزینه استهلاک را فراهم مینماید.
مرحله دوم: توسعه دستگاه همگذار3 خواهد بود یعنی ساخت ماشینهایی برای دستکاری حرفهای و تخصصی مواد در مقیاس مولکولی و اتمی. اسمبلرها از بازوان مکانیکی4 برخوردارند که شبیه به رباتهای کوچکی5 فعالیت میكنند و بهوسیله کامپیوتر مرکزی مدیریت و کنترل میشوند. این دستگاهها با مرتب کردن اتمها در مکانهای مورد نظر، محصولاتی در سطح نانو را تولید میکنند.
مرحله سوم: تولید دستگاههای همگذار مورد نیاز برای ساخت ماشینهای اسمبلری تكثیركننده6 است. این مهم از طریق استفاده از ماشینهای شبیهساز و تکثیرکننده امکانپذیر است. یعنی تولید همگذارها برای ساخت همگذارهای بیشتر و کلید این موفقیت، توانایی در ساخت نانورباتهایی است که قابلیت تکثیرکنندگی داشته باشند (Saurav et al., 2006). این ایده برگرفته از فرایند تکثیر سلولهای زیستی7 است که در طول عمر خود مرتباً عمل تکثیر را انجام میدهند. از مراحل سه گانه فوق تا کنون مرحله سوم با کمترین پیشرفت و بیشترین محدودیت مواجه بوده است.
تاثیر فناوری نانو بر تولید
بهکارگیری فناوری نانو بهوسیله تولیدکنندگان منجر به ارتقای چشمگیر کیفیت محصولات میشود و در این جریان، تنها کیفیت مورد نظر نیست، بلکه شکل اجرایی فرایند تولید، نحوه چینش مولکولی محصولات، شیوه دستکاری اتمها و جایگذاری آنها در مکانهای مورد نظر نیز از اهمیت خاصی برخوردار است (Wang & Mioduchowski, 2005). در شرایطی كه کالاها در مقیاسهایی کمتر از مولکولی و اتمی تولید شوند ضایعاتی تقریباً معادل صفر وجود خواهد داشت. این امر منجر به حذف محصولات نامرغوب و ناخواسته، افزایش بازده مواد و دستمزد، افزایش نرخ بازگشت سرمایه در هر بخش تولیدی و کاهش آلایندگی محیطزیست خواهد شد. علاوه بر این، تجهیزات و ماشینآلات مورد استفاده بهدلیل عدم فرسایش قطعات، استهلاک کم، نبود نیاز به استفاده مداوم از سیستمهای خنککننده و روغن کاری از هزینههای استهلاک کمتری برخوردار خواهند بود که غایت این امر منجر به کاهش مصرف انرژی میشود. همچنان که در بخش سوم مراحل توسعه فناوری نانو اشاره شد، با بهکارگیری ماشینهای شبیهساز و تکثیرکننده، تولید در مکانی کوچک و معمولاً به کمک واکنشهای شیمیایی انجام میگیرد. لذا کل سیستم تولید، حتی روی یک میز آزمایشگاه کوچک هم قابل بهرهبرداری و راهاندازی است. با این دیدگاه، طرح تولید نانو مورد استقبال تولیدکنندگان قرار گرفته است؛ زیرا علاوه بر کاهش زمان تولید، به کاهش زمان توزیع، فروش و تحویل کالا به مشتریان، منجر خواهد شد تا بهای تمامشده تولید و برخی هزینههای اجتنابپذیر نظیر هزینه حملونقل، هزینه موجودی مواد و کالای ساخته شده و … به حداقل میزان ممکن کاهش یابد. مزایای فناوری نانو تنها در حد کاهش بهای تمامشده تولید و کاهش هزینههای اجتنابپذیر خلاصه نمیشود، بلکه با پیشرفت این فناوری امکان ساخت میلیونها کارخانه نانویی8 در یک دوره زمانی کوتاه فراهم میشود (Wang & Liew, 2007).
نگاهی به بهای تمامشده تولید به روش سنتی و نانو
یکی از روشهای مدیریت بهای تمامشده در یک صنعت، تهیه چارچوبی برای گرفتن تصمیمهای استراتژیک راجع به موقعیت، وضعیت، شاخص سوداوری، منافع یا موانع گسترش صنعت یادشده و … است. از این ابزار نیز میتوان برای تجزیهوتحلیل علمی فرایندهای تولید یک کالا یا ارئه خدمت خاصی در صنعت مشخص یا در شرایط رقابتی با سایر صنایع همسان سود جست. فرايندهای يادشده در برگيرنده تمامی مراحل زنجيره ارزش9 میشود (شكل 1).
زنجیره ارزش در برخی از محصولات حتی شامل خدمات پس از فروش و بهای تمامشده تحویل محصول نهایی به مشتریان خاص را نیز در بر میگیرد. تجزیهوتحلیل زنجیره ارزش وقتی مفید است که به بررسی بررسی سودآوری طی عمر محصول10 و تاثیر آن بر خالص جریان وجوه نقد حاصله یا تفاوت در عواید حاصل از بهکارگیری فناوری نانو در مقایسه با تولید سنتی بینجامد.
شرکتهایی که از فناوری نانو استفاده میکنند، مسلماً وضعیت سوداوری بهتری نسبت به سایر رقیبان خود تجربه خواهند کرد. این وضعیت بهتر ابتدا در بخش هزینههای متغیر نمود مییابد و سرانجام به کاهش مجموع هزینههای شرکت خواهد انجامید. کاهش هزینهها منجر به کاهش بهای تمامشده تولید محصولات میگردد. این کاهش ممکن است منجر به تغییر در شاخص سوداوری بخشهای مختلف زنجیره ارزش شود؛ ولی لازم است شرکتها در ابتدا و قبل از هرگونه تغییری، اجزای مختلف زنجیره ارزش را تجزیهوتحلیل کنند. تجزیهوتحلیل زنجیره ارزش قبل از گرفتن تصمیمهای کلان و تعیین استراتژیهای سرمایهگذاری، امری ضروری و الزامی است.
همچنین، شرکتهای بهرهبردار از فناوری نانو، هزینههای ثابت اولیهای به مراتب بیشتر از شرایط تولید سنتی و هزینههای متغیر کمتری متحمل میشود.
در فرایند تولید سنتی، عمده بهای تمامشده کالای تولیدی، مربوط به هزینههای قبل از تولید میشود مثل هزینه نگهداری مواد، هزینه حملونقل، هزینه انبارداری، هزینه موجودی مواد، و …. موارد دیگری نیز نظیر هزینههای توزیع، ارسال و تحویل کالا به مشتری، ضمانت، تعمیر و نگهداری و … جزء هزینههای پس از تولید هستند که در صورت سودوزیان در نظر گرفته میشوند. در فرایند تولید نانو، عکس موضوع فوق اتفاق میافتد و صرفاً هزینههای تحقیقوتوسعه که در زنجیره ارزش نمایش داده شد در مقایسه با حالت تولید سنتی بیشتر است. در هر دو شیوه، هزینههای فروش تقریبا یکسان هستند. جهت تشریح این نمودار شکل 2 ترسیم شده است.
همانطور گونه که در شکل 2 قابل مشاهده است، هزینههای تحققیافته تولید، فروش، و خدمات پس از فروش در شیوه تولید سنتی در مقایسه با روش نانو کمتر است. در فرایند تولید نانو، هزینههای تحقیقوتوسعه و برخی هزینههای ثابت اولیه در مقایسه با تولید سنتی بیشتر است؛ ولی بخش عمدهای از هزینههای تولید نظیر هزینههای فروش، توزیع، گارانتی، تعمیر، نگهداری مواد و کالای ساختهشده، فرصت از دست رفته و موجودیها در مقایسه با فرایند تولید سنتی در سطح پایینتری قرار دارد.
در شکل 3 روند تحصیل درامدها، جریان وجوه نقد که از نقطه فروش مورد ارزیابی قرار گرفته با رسم نمودار در دو روش تولید سنتی و نانو بررسی شده است. با توجه به شکل، تحصیل وجوه نقد پس از وصول درامدها تحقق یافته است. با فرض ثابت بودن قیمت و میزان فروش در طول دوره، منحنی درامد و وجوه نقد تقریباً به صورت خط مستقیم هستند. منحنی جریان وجوه نقد که در سمت راست- پایین منحنی درامد نشان داده شده است، متوسط دوره وصول مطالبات را نشان میدهد. با افزایش دوره وصول، فاصله بین منحنی وجوه نقد و درامدها افزایش مییابد.
با بررسی دقیقتر، برخی قابلیتهای درخور توجه در آغاز فرایند تولید نانو به چشم میخورد. برای مثال، مواد اولیه کمتر که کاهش هزینههایی نظیر انبارداری، حملونقل، نگهداری و … را در پی دارد و با حذف دستمزد مستقیم و سایر هزینههای ثابت و متغیر سربار ساخت، از مجموع هزینههای تولید كاسته میشود. همچنین با کاهش تولیدات معیوب و ضایعات غیرقابل بهرهبرداری، بهای تمامشده تولید کمتر میشود. با کاهش بهای تمامشده تولید و افزایش حاشیه فروش، با فروش مقدار مساوی از محصول در روشهای تولید سنتی و نانو، سود بیشتری در شیوه نانو تحصیل و امکان دسترسی بیشتری به وجوه نقد در این شیوه فراهم میشود. برخی از مزایای پیشگفته در شکل 4 نشان داده شده است. با اینکه نقطه سر بهسر محصول در شیوه تولید نانو بالاتر از سنتی است، ولی رشد سود نانو به مراتب بیشتر از سنتی است. گرچه احتمال دوران بازگشت سرمایه طولانیتری در فرایند نانو وجود دارد، ولی وصول وجوه نقد، همواره در مقادیری بیش از ارزش ریالی نقطه سربهسر، تحقق مییابد.
در شکل 4 موارد عنوانشده در بند قبل و با در نظر گرفتن دامنه سود، مورد ارزیابی قرار میگیرد. روی محور افقی دوره عمر محصول و روی محور عمودی سود انباشته نشان داده شده است. طی مراحل اولیه عمر یک محصول که هزینههای تحقیقوتوسعه، هزینههای تولیدوفروش و برخی هزینههای ثابت اولیه اتفاق میافتد، هیچگونه درامدی از تولید بهدست نمیآید. در واقع درامد فروش تنها جهت پرداخت هزینههای یادشده صرف میشود. در این وضعیت، بخش اعظمی از بهای تمامشده تولید به هزینهها مربوط است که این به مفهوم وقوع زیان طی دوره است. از آنجا که هزینههای اولیه نانو زیاد است، بههمین نسبت زیانهای ابتدای دوره نیز بالاتر است. با افزایش حجم تولیدوفروش کالای ساختهشده، این روند تغییر یافته و از نقطه سربهسر میگذرد. در این شرایط، فرایند کسب سود اتفاق میافتد و با نرخی به مراتب بیشتر از سود تحصیلشده در تولید سنتی درامدهای حاصل از فروش به سود تبدیل میشود. در مجموع (با احتساب هزینههای ثابت و متغیر) فناوری نانو هزینه کمتری را طی فرایند تولید به تولیدکنندگان تحمیل میکند و از اینرو منجر به حاشیه فروش بالاتری میشود. بههمین دلیل، افزایش سود در روش تولید نانو بهدلیل افزایش درامد فروش، در مقایسه با سود حاصل از شیوه تولید سنتی به مراتب بیشتر خواهد بود.
در روش تولید سنتی، روند بهای تمام شده تولید، سیر صعودی دارد و این موضوع منحنی سود انباشته را بهصورت نزولی در میآورد، زیرا نرخ رشد سود منفی است. این وضعیت تا جایی ادامه پیدا میكند که منحنی سود بهدلیل کاهش حاشیه فروش، به شکل خطی در آید. شکل 4 نشان میدهد که بهدلیل توجیه اقتصادی، سود بیشتری در شیوه تولید نانو، در مقایسه با تولید سنتی بهدست میآید که این موضوع از تلاقی نمودار تولید نانو با نمودار تولید سنتی نیز فهمیده میشود. همچنین نقطه سربهسر تولید محصول در روش تولید نانو یعنی محل تلاقی منحنیهای نمایش داده شده در شکل 4 با محور افقی، کمتر از روش تولید سنتی است که به این موضوع پیش از این اشاره شد. البته ممکن است در همه شرایط این موضوع صدق نکند و صحت و سقم آن بستگی به میزان هزینههای ثابت اولیه و هزینه متغیر تولید هر واحد محصول دارد.
تاثیر مالی ساختار جدید بهای تمامشده
همانند سایر فناوریهای نوظهور، تولید محصولات نانویی نیازمند سرمایهگذاری اولیه زیاد است که این موضوع یکی از چالشهای مهم در پیش روی سرمایهگذاران و تحلیلگران اعتباری11 است. نحوه تقسیم هزینهها بین عوامل تولید در فرایند تولید نانو در مقایسه با فرایند مشابه در شیوه تولید سنتی، تفاوت چشمگیری دارد. همانطور که در شكلهای قبل نیز نشان داده شد، فاصله زیادی بین هزینههای تحققیافته در مراحل اولیه زنجیره ارزش محصول تولیدی به شیوه نانو با مراحل پایانی زنجیره ارزش آن وجود دارد. بخش عمدهای از سرمایهگذاریهای ثابت در پروژههای تولید نانویی12 مربوط به آغاز دوره فعالیت است. همچنین بهدلیل نوظهور بودن این فناوری، اطمینان سرمایهگذاران در سرمایه گذاری پروژهها کمتر از روش تولید سنتی است. یکی از دلایل این امر، پیشبینیناپذیر بودن میزان فروش است که تخمین دستیابی به وجوه نقد آتی را با مشکل روبهرو میسازد. علاوه بر این، سرمایهگذاری اولیه زیاد در فناوری نانو، از توجه سرمایهگذاران و ایجاد اشتیاق در آنان میكاهد كه این امر موجب افزایش ریسک سرمایهگذاری و افزایش نرخ بازده مورد انتظار خواهد شد.
شکل 5 نمودار سود در تولید سنتی و نانو را نشان میدهد. نمودار سود (خط سود) شیوه سنتی، شیب کمتری نسبت به خط سود نانو دارد که کاهش این شیب، بر اثر هزینههای ثابت اولیه کمتر است. همانطور که در شکل نشان داده شده، حاشیه سود هر واحد محصول در تولید سنتی کمتر از مقدار مشابه در تولید نانو است که این موضوع نیز منجر به افزایش شیب خط سود تولید نانو میشود. اگر در شکل نقطه «A» را میزان فروش محصول در نقطه سربهسر تولید سنتی در نظر بگیریم، در این نقطه نهتنها سودی در روش تولید نانو بهدست نمیآوریم، بلکه شاهد زیان عملیاتی نیز هستیم که این زیان ناشی از هزینههای ثابت زیاد بهدلیل بالا بودن هزینههای ثابت اولیه و تحقیقوتوسعه است. نقطه «B» را مقدار فروش نقطه سر بهسر نانو فرض میکنیم. در این نقطه بازده سود تولید سنتی بهنسبت زیاد است. در نقطه «C» که محل تلاقی هر دو نمودار است، حجم فروشی از محصول در نظر گرفته شده است، که در هر دو فرایند سود یکسانی را عاید شرکت میکند. در نقطه «D» نیزمقداری از فروش در نظر گرفته شده است، که سود عملیاتی نانو را اندازهگیری میکند. در این نقطه هزینههای متغیر تولید در مقایسه با روش سنتی کمتر و نتیجه آن کسب سود بیشتر است. با بررسی شکل 5 مشخص میشود که اگر فروش پیشبینیشده برای محصولات در نقطهای پایینتر از «C» در نظر گرفته شود، سود تحصیلشده سنتی بیشتر از نانو است. بهدلیل نامشخص بودن مقدار فروش و تفاوت فاحش در حاشیه سود و انتخاب حجم فروش مورد انتظار که بر اساس ریسک و شرایط هزینه تامین مالی و ساختار سرمایه شرکت رقم میخورد، مقدار فروش و سود عایدی شرکت مشخص نیست. جهت تشریح بیشتر این موضوع، شكلهای 7،6 و 8 ترسیم شدهاند.
شکل 6 نشاندهنده توضیح احتمال سود برای هر دو روش و با فرض مقدار فروش مورد انتظار در نقطه «B» واقع در شکل 5 است (یعنی همان نقطه سربهسر فرایند تولید نانو). شكلهای 7 و 8 نیز به ترتیب، نشاندهنده توزیعهای احتمال سود13 با فرض وقوع فروش مورد انتظار به ترتیب در نقاط «C» و «D» شکل 5 هستند.
تأثیر حجم فروش بر سود
همانگونه که اشاره شد، حاشیه فروش نانو بالاتر از حاشیه فروش سنتی است. بنابراین با تغییر در حجم فروش، تفاوتهای بیشتری را در نتایج سود بهدست آمده شاهد هستیم. در شكلهای 6، 7 و 8 نمودار توزیع احتمال مربوط به روش تولید نانو با شیب کمتر ترسیم شده است و تا مسطح شدن نمودار پیشرفت میکند. این بدان دلیل است که در مقایسه با شیوه تولید سنتی، هزینههای تولید کمتر و حاشیه سود بالاتر است.
در شکل 6 توزیع احتمال در محیط نانو فاقد سود است. یعنی همان زیان عملیاتی که در نقطه «B» (نقطه سربهسر تولید نانو) نشان داده شده است. در شکل 5 بازده سود تولید سنتی در نقطهای که در شکل 6 توسط محور عمودی، توزیع احتمال تولید سنتی نشان داده شده، دارای سود مثبت است.
بهطور مشابه، شکل 7 برای ترسیم فروش مورد انتظار در نقطه «C» که در آن بازده سود هر دو روش یکسان است، رسم شده است. این شکل هر دو توزیع احتمال را با سطح سود یکسانی نشان میدهد.
شکل 8 توزیع احتمالی نقطه «D» را نشان میدهد که در آن بازده سود بیشتری را در تولید نانو شاهد هستیم. این موضوع با ترسیم جلوتر نمودار توزیع احتمال نانو در مقایسه با نمودار تولید سنتی، نشان داده شده است.
نتیجهگیری
از دیدگاه حسابداری دو نظریه مورد توجه را به کمک سه شکل پایانی میتوان تجزیهوتحلیل کرد:
1)از آنجایی که توزیع احتمال نانو کوتاهتر است، ریسک کمتری برای تولید محصولات در این فرایند در نقطه سربهسر وجود خواهد داشت و احتمال وقوع زیان در این شیوه کمتر است که این احتمال در فضای سمت چپ نقطه سربهسر به تصویر کشیده شده است.
2) کوتاهتر بودن نمودار توزیع احتمال فناوری نانو، سوداوری بیشتری را در این شیوه ممکن ساخته است. در هر سه نمودار، احتمال سوداوری نانو نسبت به تولید سنتی بیشتر است.
این دو دیدگاه، راههای مختلفی را برای تامین مالی شرکت فراروی تصمیمگیرندگان قرار میدهند. اعتباردهندگان نگران ریسک ورشکستگی یا ریسک نکول هستند. بنابراین، تمایل بیشتری به انتخاب شیوه تولید سنتی خواهند داشت و این بدان دلیل است که روش مزبور، ریسک نکول کمتری دارد. مسلم است كه سرمایهگذاری در پروژهای که نرخ بازگشت بالاتری دارند، توسط سرمایهگذاران ترجیح داده میشود.
با توجه به این موضوع، بر اساس شکل 8 احتمال دارد تا اعتباردهندگان روشهای تولید سنتی را انتخاب کنند؛ در حالی که سهامداران و مدیران ممکن است فرایند تولید نانو را بهعلت ارزش مورد انتظار بالاتر برگزینند. زمانی که سرمایهگذاران قادر باشند با کاهش تعهدهای قانونی زیانهای موجود را کم کنند، در این شرایط نمودار سود سرمایهگذاران در نقطه حداکثر زیان، نامتقارن و کوتاه خواهد بود.
احتمال افزایش وقوع زیان نیز شبیه به احتمال کسب سود در شیوه تولید نانو بیشتر از روش تولید سنتی است که این موضوع منجر به تفاوت در انتخاب روشهای تولید توسط اعتباردهندگان و سرمایهگذاران میشود. اعتباردهندگان محافظهکار هستند و تا زمان برطرف شدن ریسکهای بالقوه فناوری نانو، شیوه تولید سنتی را ترجیح میدهند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران تمایل بیشتری به انتخاب روش نانو دارند و این موضوع در حالتی که امکان واگذاری خطر نسبی برای صاحبان اوراق قرضه وجود داشته باشد، بیشتر رخ میدهد.
تفاوت در انتخاب روشهای مورد بحث منجر به تفاوت در اطلاعات مدیران و اعتباردهندگان میشود که ممکن است به سرمایهگذاری کمتری در شیوه تولید نانو بینجامد. اعتباردهندگان از تمایل سرمایهگذاران جهت سرمایهگذاری در محصولات نانویی حتی زمانی که ریسک معمول آن بالاتر باشد، آگاهند.
بهمنظور محدود کردن و جهتدهی انتخابهای مدیریت، ممکن است اعتباردهندگان با تحمیل قراردادهای اضافی یا افزایش هزینههای بدهی، حتی محدودیتهایی را برای سرمایهگذاران ایجاد کنند. در نتیجه اکثر پروژههای نانو از طریق سرمایه سهامداران تامین مالی میشود.
شیوه تولید نانو، نیازمند سرمایه کمتری است که این امر، هزینه سرمایه را کاهش میدهد. موجودیهای مواد اولیه و کار در جریان ساخت اول دوره بهطور چشمگیری کمتر میشود و با توجه به اینکه سرعت فرایند تولیدی در کارخانههای نانویی در مقایسه با شیوه ساخت سنتی بالاتر است، موجب میشود تا فرایند تولید، قبل از سفارش مورد نیاز مشتریان اتفاق افتاد (Saurav et al., 2006). از اینرو، شرکتهای بهرهبردار از فناوری نانو به سرمایه در گردش کمتری در مقایسه با شرکتهای سنتی نیاز دارند. این موضوع شرکتهای یادشده را قادر خواهد ساخت تا نرخ رشد سوداوری سریعتر خود را نسبت به همتایان سنتی همچنان حفظ كنند و با این نرخ رشد، هزینه حقوق صاحبان سهام را کاهش داده و همچنین زمینه مساعدی جهت تقاضای خریداران برای تحصیل سهام شرکت فراهم سازند.