مزاياي قيمت تمام شده (نرم افزار قیمت تمام شده )
استفاده از اطلاعات قيمت تمام شده براي دستيابي به 3 هدف اصلی انجام مي شود:
1.كنترل و نظارت
2.ارزيابي
3.برنامه ريزي آينده نگر
كنترل
كنترل هزينه ها مهمترين كاربرد استفاده ازاطلاعات قيمت تمام شده بويژه در سازمان هاي داراي قدمت و ثبات بوده است. توليد گزارشات دوره اي از هزينه هاي انجام شده, بازخور كوتاه مدتي را به مديران براي عكس العمل هاي كوتاه مدت ارائه مي كند.رفتار مديران به اين داده هاي هزينه اي بستگي به انتظارات آنان, درك شخصي و شهودي ايشان, بودجه رسمي سازمان و يا اهداف كوتاه مدت تعيين شده دارد.
نظر بسياري این می باشد كه هدف اصلی از جمع آوري و انتساب هزينه ها براي محاسبه قيمت تمام شده بايد از تاكيد بيش از اندازه بر كنترل به سوي دو هدف ديگر يعني ارزيابي(يادگيري) و برنامه ريزي آينده نگر تغيير يابد. استدلال براي اين اظهار نظر اينست كه معمولا كنترل يك فرآيند به صورت كارآمد از طريق داده هاي هزينه اي تاريخي كاري بي فايده است. و نتيجه آن در كليه ارزيابي هاي مالي كه اينگونه انجام مي شوند، نه بر مديريت عملكرد بلكه بر كنترل هزينه ها و تحليل انحراف هزينه ها از هزينه هاي برنامه ريزي شده است.
در بسياري از مواقع, علم زياد نسبت به گذشته كم فايده تر از تخمين معقولي نسبت به آينده است. سازمان هاي موفقتر سازمان هايي هستند كه بجاي هزينه هاي برنامه ريزي شده, هزينه ها و مخارج واقعي خود را مي دانند و قادرند منابع مورد نياز آينده را با پيش بيني تقاضاي آينده تعيين و تجهيز كنند.(قیمت تمام شده)
منطق كنترل بررويكرد “مديريت بر مبناي استثنائات” استواراست كه به تمركز بيشتر كمك مي كند. در صورتيكه اهداف و استاندارهاي تعيين شده كه خود مبناي تحليل انحرافات هستند, به غلط تعيين شده باشند سازمان دچار تمركز نادرست ودر نتيجه منحرف خواهد شد.
ارزيابي
هدف دوم از بكارگيري اطلاعات قيمت تمام شده، بررسي وضع موجود و ارزيابي دلایل آن مي باشد. در واقع هدف اصلي, شناخت و درك بهتر نسبت به دستيابي اهداف سازماني به صورت بهينه تر مي باشد. در اينجا تاكيد بسيار كمتري بر اصلاح رفتارها و يا استفاده از تاكتيك هاي پليسي حسابداري براي شناسايي و دستگيري مديراني كه مقررات را زير پا مي گذارند و در ميزان هزينه كرد آنها نسبت به سقف پيش بيني شده انحراف وجود دارد مي باشد.(قیمت تمام شده)
ارزيابي به دو شاخه تقسيم مي شود.
شاخه اول داده ها را براي كمك به افراد مسؤول و پاسخگو نسبت به عملكرد(قیمت تمام شده)گزارشگري مي كند.
شاخه دوم تاثير پيچيدگي و تنوع محصولات و خدمات و نيز نحوه توزيع آنها را روشن مي سازد.
در مجموع كليه اين داده ها براي ارزيابي عملكرد بكار گرفته مي شوند و با داده هاي غير مالي تلفيق مي شوند تا گزارشات موزون در قالب كارت امتيازي متوازن و داشبوردهاي مديريتي توليد نمايد.(قیمت تمام شده)
مسؤوليت پذيري و پاسخگويي
اين شاخه نيز خود به دو زير شاخه ارزيابي مالي و عملياتي تقسيم مي شوند. بكارگيري اطلاعات قيمت تمام شده با هدف “پاسخگويي مالي” همان استفاده سنتي از شاخص هاي عملكرد در سطح بالای سازماني است كه براي هيات مديره سازمان مورد استفاده قرار مي گيرد.
استفاده از اطلاعات قيمت تمام شده با هدف “پاسخگويي عملياتي” براي يادگيري سازماني انجام مي شود. بدين معني كه سازمان درك بهتري از عوامل اثرگذار يا همان محرك هاي هزينه اي سازمان را كسب نمايد. در واقع هدف اصلي، شناسايي عوامل اتلاف منابع و عدم توازن و همسويي بين فعاليت ها و اهداف استزاتژيك و نيزدرك چگونگي عملكرد فرآيندها و اقدامات سازمان در مقايسه با الگوها مي باشد.(قیمت تمام شده)
هزينه خروجي ها در ابعاد مختلف
اين شاخه، همان تحليل هزينه(قیمت تمام شده)تركيب محصولات است. شكل نوين اينگونه تحليل اينست كه خروجي فرآيندها را با افزودن ابعاد ديگري غير از محصول و خدمت مانند مشتريان يا خدمت گيرندگان، نحوه توزيع، مسير توزيع و غيره واقعي تر و در نتيجه پيچيده تر سازيم. پيشرفت هاي اخير در راه حل هاي نرم افزاري مانند OLAP نيز اجازه افزودن ابعاد مختلف براي هزينه يابي واقعي محصولات و خدمات و تحليل هاي پيچيده هزينه ها را براي درك بهتر عوامل هزينه ساز و محرك هاي هزينه اي سازمان فرآهم مي آورد كه نرم افزار MyABCM يكي از اين نرم افزارهاي موجود است.(قیمت تمام شده)
گزارش دهي مالي به همراه گزارش گري شاخص هاي غير مالي مانند رضايتمندي مشتريان به مديران سازمان براي تفهيم و انتقال استراتژي هاي موجود يا در حال تغيير به ديگران در سازمان براي ايجاد همسويي و توازن بيشتر و اجراي استراتژي ها كمك خواهد نمود.(قیمت تمام شده)
شاخه ارزيابي و يادگيري به سمت داشبوردهاي مديريتي كه نشاندهنده شاخص هاي عملكردي است منتهي مي شود.
برنامه ريزي آينده نگر
برنامه ريزي آينده نگر به صورت فزاينده اي به كليدي ترين هدف بكارگيري اطلاعات قيمت تمام شده مبدل مي شود. اين شاخه در حسابداري مديريت در برگيرنده تحليل هاي مربوط به سناريوسازي آينده ، ارزيابي برونسپاري ها، تصميمات سرمايه گزاري و غيره مي باشد. پنجمين و آخرين شاخه چارچوب حسابداري مديريت را مي توان پيش بيني قيمت تمام شده ناميد.
دو كاربرد قبلي اطلاعات قيمت تمام شده يعني كنترل و ارزيابي مربوط به رويدادهاي مالي گذشته است هنگاميكه هزينه ها انجام مي شوند.
كاربرد سوم اطلاعات هزينه كه همان برنامه ريزي آينده نگر است مربوط به برآورد منابع مورد نياز آينده يا همان تخمين هزينه هاي آتي است. البته بديهي است كه پايه و اساس تحليل هاي آينده نگر, داده هاي تاريخي هزينه هاي انجام شده است. (قیمت تمام شده)
منطق مزيت آور برنامه ريزي آينده نگر اينست كه يك سازمان ابتدا بايد تقاضاي بازار (مشتريان يا خدمت گيرندگان) خود را مديريت و سپس به برنامه ريزي براي تامين منابع مورد نيار در رابطه با تامين تقاضاي موجود در بازار بپردازد. به عبارت ديگر، هدف سازمان بايد حداكثر سازي دستيابي به اهداف استراتژيك و حداقل سازي ظرفيت مازاد منابع خود باشد.(قیمت تمام شده)
بايد تاكيد كرد كه حسابداري مديريت، به عنوان الگوي شناخته شده اي براي اصلاح الگوي مصرف منابع، ابزار و روش هايي را براي استفاده از اطلاعات حسابداري و مالي براي كمك به كاهش هزينه ها و مديريت عملكرد سازمان در اختيار مديران و تصميم گيرندگان قرار مي دهد و به برنامه ريزان و سياستگذاران در تدوين استراتژي هاي بلند مدت براي مديريت هزينه ها و دستيابي به اهداف بلند مدت با صرف كمترين بودجه ياري مي رساند كه به همين دليل به عنوان ابزاري براي بودجه ريزي عملياتي نيز مطرح مي باشد. به عبارت ساده تر، حسابداري مديريت، عملكرد آينده سازمان را مديريت مي كند در حاليكه حسابداري مالي عملكرد مالي گذشته سازمان را ارزيابي مي نمايد.(قیمت تمام شده)