نرم افزار ShAuto ERP؛ حسابداری مالی و مالیاتی تنها با یک کلیک

CP در کنترل کیفیت چیست؟ شاخص قابلیت فرآیند و بهبود تولید

دیگر فقط تولید محصول کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، تولید محصول باکیفیت و پایدار است. اینجاست که مفاهیمی مانند CP در کنترل کیفیت اهمیت پیدا می‌کنند. شاخص CP یکی از ابزارهای کلیدی در تحلیل قابلیت فرآیند است که به ما…

CP در کنترل کیفیت چیست؟

دسترسی سریع به مطالب

دیگر فقط تولید محصول کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، تولید محصول باکیفیت و پایدار است. اینجاست که مفاهیمی مانند CP در کنترل کیفیت اهمیت پیدا می‌کنند. شاخص CP یکی از ابزارهای کلیدی در تحلیل قابلیت فرآیند است که به ما نشان می‌دهد فرآیند تولید تا چه اندازه می‌تواند در محدوده استاندارد و مشخصات موردنظر مشتری باقی بماند.

در واقع، CP به زبان ساده یعنی «توانایی واقعی یک فرآیند برای تولید محصول مطابق انتظار». درک درست این شاخص، به مهندسان و مدیران کیفیت کمک می‌کند تا فرآیندها را بهتر کنترل کرده، نوسانات را کاهش دهند و با تصمیم‌گیری مبتنی بر داده، کیفیت و بهره‌وری را به‌صورت مستمر بهبود بخشند.

حتما بخوانید: مدیریت کیفیت جامع TQM؛ 5 اصل، ابزارها و اجرای عملی

اگر می‌خواهید بدانید CP چیست، چگونه محاسبه می‌شود و چرا در کنترل کیفیت اهمیت دارد، در این مقاله همراه ما باشید تا همه چیز را به زبان ساده و کاربردی بررسی کنیم.

CP در کنترل کیفیت چیست؟ تعریف، مفهوم و اهمیت آن

CP در کنترل کیفیت (QC) یکی از شاخص‌های اساسی در مدیریت کیفیت فرآیندهای تولید است که به‌صورت کمی نشان می‌دهد یک فرآیند تا چه حد قادر است محصولات را در محدوده مشخصات استاندارد تولید کند. این شاخص به مهندسان و مدیران کیفیت کمک می‌کند تا توانایی بالقوه فرآیند را بسنجند و نقاط ضعف یا نوسانات احتمالی را شناسایی کنند.

تعریف CP در کنترل کیفیت:

CP مخفف عبارت Capability of Process یا Process Capability، شاخص قابلیت فرآیند است که میزان پراکندگی داده‌های تولید را نسبت به محدوده مشخصات محصول اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت ساده‌تر، CP نشان می‌دهد اگر فرآیند به‌طور کامل متمرکز باشد، چه درصدی از محصولات تولیدی در محدوده قابل قبول قرار خواهند گرفت.

نرم افزار برنامه ریزی تولید با تحلیل هوشمند داده‌ها، بهره‌وری را افزایش می‌دهد و فرآیند تولید را بهینه می‌کند تا محصولات با کیفیت و در زمان مناسب به بازار برسند؛ راهکاری کلیدی برای رشد پایدار و رقابت در صنعت.

مفهوم CP در کنترل کیفیت:

  • CP تنها پهنای توزیع فرآیند را در نظر می‌گیرد و موقعیت میانگین فرآیند نسبت به هدف را لحاظ نمی‌کند.
  • این شاخص نشان‌دهنده توان بالقوه فرآیند است و به ما می‌گوید فرآیند تا چه حد پتانسیل دارد بدون انحراف، خروجی‌های مطابق مشخصات تولید کند.
  • مقدار CP بالاتر از 1 نشان‌دهنده این است که فرآیند توانایی تولید محصولات مطابق استاندارد را دارد، در حالی که مقدار کمتر از 1 هشداردهنده ناپایداری یا محدودیت فرآیند است.

حتما بخوانید: روش شش سیگما (Six Sigma) 6 برای مدیران و صاحبان کسب‌وکار

اهمیت CP در کنترل کیفیت:

  1. شناسایی نقاط ضعف فرآیند: CP به شما کمک می‌کند بفهمید آیا پهنای توزیع فرآیند بیش از حد مجاز است و نیاز به بهبود دارد.
  2. پیش‌بینی کیفیت محصول: با تحلیل CP می‌توان پیش‌بینی کرد چه میزان از محصولات تولیدی در محدوده مشخصات قرار می‌گیرند.
  3. پایه‌ای برای تصمیم‌گیری مدیریتی: اطلاعات CP به مدیران کمک می‌کند تا اقدامات اصلاحی، بهبود مستمر یا تغییرات فرآیندی را با داده‌های واقعی پایه‌گذاری کنند.
  4. ابزار بهبود مستمر: پیگیری CP در طول زمان، روند پیشرفت یا پسرفت فرآیند را نشان می‌دهد و امکان برنامه‌ریزی برای کاهش ضایعات و افزایش بهره‌وری را فراهم می‌کند.

در مجموع، CP در کنترل کیفیت یک شاخص حیاتی برای درک پتانسیل فرآیند و مدیریت کیفیت محصولات است. هر سازمانی که به دنبال بهبود مستمر و تضمین کیفیت است، باید این شاخص را به‌عنوان یک ابزار اصلی در برنامه‌های کنترل کیفیت خود مدنظر قرار دهد.

تفاوت CP و CPK در کنترل کیفیت به زبان ساده

در کنترل کیفیت، دو شاخص مهم برای ارزیابی قابلیت فرآیند وجود دارد: CP و CPK. هر دو شاخص به بررسی توانایی فرآیند برای تولید محصولات مطابق مشخصات کمک می‌کنند، اما تفاوت‌های کلیدی بین آن‌ها وجود دارد که شناخت آن‌ها برای مهندسان و مدیران کیفیت ضروری است.

تفاوت‌های کلیدی CP و CPK:

  1. تمرکز روی قابلیت بالقوه یا واقعی: CP قابلیت بالقوه را نشان می‌دهد، CPK قابلیت واقعی و عملیاتی فرآیند را.
  2. توجه به مرکزیت فرآیند: CP فرض می‌کند فرآیند کاملاً متمرکز است، در حالی که CPK انحراف میانگین فرآیند از هدف را لحاظ می‌کند.
  3. ارزیابی عملکرد: اگر CPK کمتر از CP باشد، به معنای آن است که فرآیند دچار انحراف از هدف است و نیاز به اصلاح مرکزیت دارد.

چرا دانستن تفاوت CP و CPK مهم است؟

  • کمک به تصمیم‌گیری مدیریتی دقیق برای بهبود فرآیند.
  • شناسایی فرآیندهای ناپایدار یا خارج از کنترل.
  • برنامه‌ریزی برای کاهش ضایعات و افزایش کیفیت محصولات.

به زبان ساده، CP نشان می‌دهد فرآیند توان بالقوه دارد، اما CPK مشخص می‌کند فرآیند در عمل چقدر قابلیت دارد. درک این تفاوت، پایه‌ای برای مدیریت کیفیت موثر و بهبود مستمر فرآیندهاست.

آموزش محاسبه شاخص‌های CP و CPK با مثال عددی

آموزش محاسبه شاخص‌های CP و CPK با مثال عددی

محاسبه شاخص‌های CP و CPK یکی از مراحل مهم در کنترل کیفیت و تحلیل قابلیت فرآیند است. این شاخص‌ها به شما کمک می‌کنند بفهمید فرآیند تولید تا چه حد قادر است محصولات را در محدوده مشخصات استاندارد تولید کند.

حتما بخوانید: نرم‌افزار مدیریت خط تولید | کنترل، بهینه‌سازی و گزارش‌گیری

فرمول محاسبه CP و CPK در کنترل کیفیت:

1. CP (شاخص قابلیت فرآیند):

فرمول محاسبه CP در کنترل کیفیت

  • USL: حد بالای مشخصات
  • LSL: حد پایین مشخصات
  • σ: انحراف معیار فرآیند

2. فرمول محاسبه CPK (شاخص قابلیت واقعی فرآیند):

فرمول محاسبه CPK در کنترل کیفیت

  • μ: میانگین فرآیند

مثال عددی از CP و CPK در کنترل کیفیت:

فرض کنید یک قطعه صنعتی باید طولی بین 9.8 تا 10.2 سانتی‌متر داشته باشد. فرآیند تولید دارای میانگین 10 و انحراف معیار 0.1 است.

محاسبه CP:

فرمول محاسبه CPK در کنترل کیفیت

← CP کمتر از 1 نشان می‌دهد فرآیند قابلیت بالقوه کافی ندارد.

محاسبه CPK:

مثال فرمول محاسبه CPK در کنترل کیفیت

← CPK برابر با CP است، چون میانگین فرآیند دقیقاً در مرکز مشخصات قرار دارد.

تحلیل مثال CP و CPK در کنترل کیفیت:

  • CP و CPK هر دو کمتر از 1 هستند، بنابراین فرآیند نیاز به بهبود دارد تا محصولات بیشتری در محدوده استاندارد تولید شود.
  • اگر میانگین فرآیند از مرکز خارج شود، CPK کاهش می‌یابد و نشان می‌دهد توان واقعی فرآیند کمتر از پتانسیل آن است.

با این روش، می‌توان به‌طور دقیق قابلیت فرآیند و نیاز به بهبود آن را ارزیابی کرد و تصمیمات مدیریتی و عملیاتی مبتنی بر داده اتخاذ نمود.

مزایای استفاده از CP و CPK در کنترل کیفیت

استفاده از شاخص‌های CP و CPK در کنترل کیفیت، نقش بسیار مهمی در بهبود عملکرد فرآیندهای تولید دارد. این شاخص‌ها علاوه بر اندازه‌گیری توانایی فرآیند، مزایای عملی و مدیریتی فراوانی برای سازمان‌ها فراهم می‌کنند.

حتما بخوانید: BOM در برنامه ریزی تولید | بهینه‌سازی تولید با ERP

  1. شناسایی قابلیت بالقوه و واقعی فرآیند:
  • CP نشان می‌دهد فرآیند تا چه حد پتانسیل تولید محصولات مطابق مشخصات را دارد.
  • CPK مشخص می‌کند فرآیند در عمل چقدر خروجی مطابق مشخصات تولید می‌کند.
    این امکان را می‌دهد که مشکلات بالقوه قبل از تولید انبوه شناسایی و اصلاح شوند.
  1. بهبود کیفیت محصولات:
  • تحلیل CP و CPK به شناسایی نوسانات و انحرافات فرآیند کمک می‌کند.
  • با کاهش پراکندگی و اصلاح مرکزیت فرآیند، تعداد محصولات خارج از محدوده مشخصات کاهش می‌یابد.
  1. افزایش بهره‌وری و کاهش ضایعات:
  • فرآیندهای با CP و CPK بالا، محصولات با کیفیت بیشتری تولید می‌کنند و ضایعات کاهش می‌یابد.
  • این امر منجر به صرفه‌جویی در زمان، مواد اولیه و هزینه‌های تولید می‌شود.
  1. پایه‌ای برای تصمیم‌گیری مدیریتی:
  • مدیران کیفیت می‌توانند با استفاده از CP و CPK، اقدامات اصلاحی و بهبود مستمر را بر اساس داده‌های واقعی برنامه‌ریزی کنند.
  • این شاخص‌ها امکان اولویت‌بندی منابع برای بهبود فرآیندهای کلیدی را فراهم می‌کنند.
  1. ارتقای استانداردهای کیفیت و انطباق با ISO:
  • استفاده از CP و CPK نشان‌دهنده کنترل دقیق فرآیند و تعهد سازمان به کیفیت است.
  • این شاخص‌ها کمک می‌کنند تا سازمان‌ها در مسیر اخذ و نگهداری گواهینامه‌های ISO و سایر استانداردهای کیفیت قرار بگیرند.

در کل، بهره‌گیری از CP و CPK یک ابزار کلیدی برای افزایش کیفیت، کاهش ضایعات و بهبود مستمر فرآیندها است و به سازمان‌ها امکان تصمیم‌گیری مبتنی بر داده و مدیریت کارآمد کیفیت را می‌دهد.

چگونه یک برنامه کنترل کیفیت (CP) موثر راه‌اندازی کنیم؟

راه‌اندازی یک برنامه کنترل کیفیت (CP) موثر برای سازمان‌ها و خطوط تولید، یکی از گام‌های حیاتی در بهبود عملکرد، کاهش ضایعات و افزایش رضایت مشتری است. این برنامه باید به گونه‌ای طراحی شود که فرآیندها را پایش، مشکلات را شناسایی و اقدامات اصلاحی را تسهیل کند.

حتما بخوانید: روش تاگوچی | چطور با 3 تحلیل ساده بهترین ERP را انتخاب کنیم؟

  1. تعیین اهداف و محدوده برنامه:
  • مشخص کنید که برنامه کنترل کیفیت برای کدام محصولات، فرآیندها یا بخش‌های تولید اعمال می‌شود.
  • اهداف می‌تواند شامل کاهش ضایعات، افزایش انطباق با مشخصات، یا ارتقای کیفیت محصول باشد.
  1. تعریف استانداردها و شاخص‌ها:
  • مشخصات محصول و محدوده مجاز (USL و LSL) را تعریف کنید.
  • شاخص‌های کلیدی مانند CP و CPK برای پایش قابلیت فرآیند انتخاب شوند.
  • معیارهای قابل اندازه‌گیری برای هر مرحله از تولید تعیین شود.
  1. طراحی روش‌های پایش و کنترل:
  • نقاط کنترل کیفیت در خط تولید مشخص شود.
  • روش‌های نمونه‌گیری، ابزارهای اندازه‌گیری و تکنیک‌های آماری برای کنترل کیفیت تعیین گردد.
  • نرم‌افزارها یا سیستم‌های مدیریت داده‌ها برای ثبت و تحلیل اطلاعات استفاده شود.
  1. آموزش پرسنل:
  • کارکنان تولید و کنترل کیفیت باید با روش‌های اندازه‌گیری، ثبت داده‌ها و تحلیل نتایج آشنا شوند.
  • آموزش درک شاخص‌های CP و CPK برای اطمینان از اجرای صحیح برنامه ضروری است.
  1. پیاده‌سازی و پایش مستمر:
  • برنامه به صورت مرحله‌ای اجرا شود و داده‌ها به صورت منظم جمع‌آوری و تحلیل شوند.
  • مشکلات شناسایی شده باید فوراً مورد بررسی و اصلاح قرار گیرند.
  • جلسات منظم برای مرور نتایج و بهبود فرآیند برگزار شود.
  1. بازبینی و بهبود مستمر:
  • نتایج شاخص‌های CP و CPK را با اهداف اولیه مقایسه کنید.
  • برنامه کنترل کیفیت باید به‌طور مداوم بازبینی و اصلاح شود تا با تغییرات فرآیند و نیازهای مشتری همگام باشد.

یک برنامه کنترل کیفیت (CP) موفق، نه تنها تضمین می‌کند که محصولات با کیفیت تولید می‌شوند، بلکه فرآیندها را پایدار و قابل پیش‌بینی می‌سازد و زمینه لازم برای بهبود مستمر و انطباق با استانداردهای ISO را فراهم می‌کند.

نقش استانداردهای ایزو در برنامه کنترل کیفیت (CP)

نقش استانداردهای ایزو در برنامه کنترل کیفیت (CP)

استانداردهای ایزو (ISO) یکی از ابزارهای کلیدی برای تضمین کیفیت و اثربخشی برنامه‌های کنترل کیفیت (CP) هستند. این استانداردها چارچوبی سازمان‌یافته برای طراحی، اجرا و بهبود فرآیندهای کنترل کیفیت فراهم می‌کنند و باعث می‌شوند که تولید محصولات مطابق با مشخصات و نیازهای مشتری باشد.

حتما بخوانید: عیب صفر (Zero Defect) | راهکاری برای بهبود کیفیت کسب‌وکار

  1. تعریف استانداردهای ایزو مرتبط با کنترل کیفیت:
  • ISO 9001: استاندارد مدیریت کیفیت که الزامات سیستم مدیریت کیفیت سازمان را مشخص می‌کند.
  • ISO 10012: استاندارد مرتبط با مدیریت اندازه‌گیری و اطمینان از صحت ابزارهای اندازه‌گیری.
  • این استانداردها تضمین می‌کنند که فرآیندها به‌طور مستمر کنترل و بهبود می‌یابند.
  1. ارتقای قابلیت اطمینان فرآیند:
  • با پیروی از استانداردهای ایزو، سازمان‌ها می‌توانند فرآیندهای تولید و کنترل کیفیت را استانداردسازی کنند.
  • شاخص‌های CP و CPK می‌توانند به‌عنوان ابزارهای اندازه‌گیری کارایی فرآیند در چارچوب ایزو استفاده شوند.
  1. کاهش خطا و ضایعات:
  • استانداردهای ایزو با تاکید بر کنترل مستندات، پایش مداوم و بهبود مستمر، کمک می‌کنند خطاهای فرآیند کاهش یابد.
  • این امر به افزایش کیفیت محصول و کاهش ضایعات تولید منجر می‌شود.
  1. تسهیل صدور گواهینامه و اعتماد مشتری:
  • اجرای برنامه کنترل کیفیت مطابق با الزامات ایزو باعث می‌شود سازمان بتواند گواهینامه‌های معتبر ایزو دریافت کند.
  • این گواهینامه‌ها اعتماد مشتری و بازار به محصولات و خدمات سازمان را افزایش می‌دهد.
  1. بهبود مستمر و تصمیم‌گیری مبتنی بر داده:
  • استانداردهای ایزو، مستندسازی نتایج کنترل کیفیت و تحلیل شاخص‌های فرآیند را الزامی می‌کنند.
  • این داده‌ها به مدیران کمک می‌کنند تا تصمیمات اصلاحی و بهبود مستمر را به صورت علمی و قابل پیگیری اتخاذ کنند.

در نتیجه، استانداردهای ایزو نه تنها چارچوب و قوانین لازم برای اجرای یک برنامه کنترل کیفیت (CP) موثر فراهم می‌کنند، بلکه تضمین می‌کنند که سازمان در مسیر بهبود مستمر، انطباق با مشخصات و افزایش رضایت مشتری حرکت می‌کند.

ارتباط CP با کنترل آماری فرآیند (SPC)

کنترل آماری فرآیند یا SPC (Statistical Process Control) یک ابزار کلیدی در مدیریت کیفیت است که با استفاده از داده‌های آماری، نوسانات فرآیند را پایش و کنترل می‌کند. شاخص CP به‌طور مستقیم با این روش ارتباط دارد و یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی قابلیت فرآیند محسوب می‌شود.

حتما بخوانید: تولید چابک چیست؟ مزایا، اصول و نقش ERP

  1. CP به‌عنوان شاخص قابلیت فرآیند در SPC:
  • شاخص CP نشان می‌دهد که پهنای توزیع فرآیند تا چه حد با محدوده مشخصات (USL و LSL) همخوانی دارد.
  • در SPC، نمودارهای کنترل (Control Charts) برای پایش نوسانات فرآیند استفاده می‌شوند و CP کمک می‌کند تا بررسی کنیم آیا فرآیند به اندازه کافی توانمند است که خروجی‌های داخل محدوده مشخصات تولید کند یا خیر.
  1. شناسایی فرآیندهای با قابلیت پایین:
  • اگر CP کمتر از مقدار استاندارد (معمولاً 1.33) باشد، به این معناست که فرآیند توانایی تولید محصولات مطابق مشخصات را ندارد.
  • این شاخص به همراه نمودارهای کنترل، نقاط ضعف فرآیند را مشخص می‌کند و نشان می‌دهد که کدام بخش‌ها نیاز به اصلاح دارند.
  1. همگام‌سازی CP با نمودارهای کنترل:
  • نمودارهای کنترل نشان می‌دهند که آیا فرآیند تحت کنترل آماری است یا خیر.
  • CP مکمل نمودار کنترل است: حتی اگر فرآیند تحت کنترل باشد، ممکن است CP پایین باشد، به این معنا که توزیع فرآیند پهنای مناسبی ندارد و محصولات ممکن است خارج از محدوده مشخصات باشند.
  1. بهبود مستمر فرآیند با ترکیب CP و SPC:
  • ترکیب تحلیل CP با پایش نمودارهای کنترل، امکان تصمیم‌گیری دقیق و علمی برای بهبود فرآیند را فراهم می‌کند.
  • این ترکیب کمک می‌کند تا علاوه بر کنترل نوسانات، قابلیت واقعی فرآیند نیز ارتقا یابد و خروجی‌ها با کیفیت بالاتر تولید شوند.

در نتیجه، شاخص CP به عنوان یک ابزار اندازه‌گیری قابلیت فرآیند، مکمل نمودارهای SPC است و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا فرآیندهای پایدار، کارآمد و با کیفیت بالا ایجاد کنند.

نقش شاخص CP در بهبود فرآیند و کاهش ضایعات

شاخص CP یکی از ابزارهای کلیدی در کنترل کیفیت و مدیریت فرآیند است که توانایی بالقوه یک فرآیند برای تولید محصولات مطابق مشخصات را اندازه‌گیری می‌کند. استفاده مؤثر از CP می‌تواند به بهبود فرآیند و کاهش ضایعات در تولید کمک شایانی کند.

حتما بخوانید: آموزش برنامه ریزی و کنترل تولید و موجودی ها به‌صورت جامع

  1. ارزیابی توانایی بالقوه فرآیند:
  • CP نشان می‌دهد که اگر فرآیند به طور ایده‌آل در مرکز محدوده مشخصات قرار گیرد، چه مقدار از خروجی‌ها در محدوده قابل قبول قرار خواهند گرفت.
  • این شاخص به مدیران تولید کمک می‌کند نقاط ضعف فرآیند را شناسایی کنند و اقدامات اصلاحی را قبل از تولید انبوه انجام دهند.
  1. کاهش ضایعات و محصولات معیوب:
  • فرآیندهایی که CP بالایی دارند، پهنای توزیع محدودی دارند و احتمال تولید محصولات خارج از محدوده مشخصات کمتر است.
  • با افزایش CP و بهبود توانایی فرآیند، ضایعات تولید کاهش یافته و کیفیت محصول افزایش می‌یابد.
  1. هدف‌گذاری برای بهبود مستمر:
  • شاخص CP به عنوان معیاری روشن برای پیگیری بهبود فرآیند استفاده می‌شود.
  • سازمان‌ها می‌توانند با پایش CP در طول زمان، روندهای نزولی یا انحرافات فرآیند را شناسایی و اقدامات اصلاحی مناسب انجام دهند.
  1. کمک به تصمیم‌گیری مدیریتی:
  • CP اطلاعات کمی و دقیق در اختیار مدیران قرار می‌دهد تا بتوانند تصمیمات مبتنی بر داده برای بهبود فرآیند، سرمایه‌گذاری در تجهیزات و آموزش کارکنان اتخاذ کنند.
  • این تصمیمات مستقیم به کاهش ضایعات و افزایش بهره‌وری منجر می‌شوند.

حتما بخوانید: مرکز هزینه چیست؟ تعریف، انواع و کاربردهای آن در حسابداری

در نتیجه، شاخص CP نه تنها معیاری برای ارزیابی قابلیت بالقوه فرآیند است، بلکه ابزاری عملیاتی برای بهبود مستمر، کاهش ضایعات و ارتقای کیفیت تولید محسوب می‌شود.

سخن پایانی …

شاخص CP ابزار قدرتمندی برای سنجش قابلیت بالقوه فرآیند و شناسایی نقاط بهبود است. استفاده هوشمندانه از CP به همراه کنترل آماری فرآیند، باعث ارتقای کیفیت، کاهش ضایعات و افزایش بهره‌وری می‌شود. سازمان‌ها با پایش مستمر این شاخص می‌توانند تصمیمات مدیریتی دقیق و مبتنی بر داده اتخاذ کنند.

❓سوالات متداول درباره CP در کنترل کیفیت

  1. CP چیست و چه کاربردی دارد؟
    • CP شاخص قابلیت بالقوه فرآیند است که نشان می‌دهد پهنای توزیع فرآیند چقدر با محدوده مشخصات همخوانی دارد و برای ارزیابی توانایی فرآیند استفاده می‌شود.
  2. تفاوت CP و CPK در چیست؟
    • CP قابلیت بالقوه فرآیند را اندازه می‌گیرد، در حالی که CPK قابلیت واقعی فرآیند را با توجه به مرکزیت میانگین نسبت به هدف مشخص می‌کند.
  3. چرا CP مهم است؟
    • CP به شناسایی نقاط ضعف فرآیند، کاهش ضایعات و بهبود مستمر کیفیت کمک می‌کند و معیار تصمیم‌گیری مدیریتی است.
  4. چطور می‌توان CP را افزایش داد؟
    • با کاهش نوسانات فرآیند، بهبود تجهیزات، آموزش کارکنان و پایش مداوم فرآیند، CP افزایش می‌یابد.
  5. ارتباط CP با کنترل آماری فرآیند (SPC) چیست؟
    • CP مکمل نمودارهای کنترل SPC است و نشان می‌دهد که فرآیند حتی در شرایط پایدار، توانایی تولید محصولات داخل محدوده مشخصات را دارد یا خیر.

ممنون که با ما همراه بودید! اگر سوال یا نظری  دارید، خوشحال می‌شویم آن را در قسمت کامنت‌ها با ما در میان بگذارید. نظرات و پرسش‌های شما برای ما بسیار ارزشمند است و باعث ایجاد گفت‌وگویی مفید می‌شود. منتظر شنیدن نظرات شما هستیم! 🙏😊

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

دسترسی سریع به مطالب